نتایج جستجو برای عبارت :

درس اول - چقدر آسمان منهتن امن است؟ (Euronwews)

امروز قصد دارم یکی از رژلب های پرفروش و پرطرفدار برند منهتن رو بهتون معرفی کنم. رژلب منهتن بادوام یک رژ لب دوسره که شما می تونید یک سر این رژ رو برای زدن رژ روی لب ها استفاده کنید، به این صورت که ابتدا به آرومی خط اطراف لب ها را کشیده و بعد قسمت داخلی لب ها را پر می کنید. تا اینجا که این رژ هم مثل سایر رژها عملکرد مشابهی داشت و طرز استفاده از اون هم به شکل رژهای معمولی بود. اما اگه می خواید درخشش و همینطور ماندگاری رژ خودتون رو افزایش بدید می تونی
در درس اول تقویت واژگان ایتالیایی، مطلبی را مطالعه خواهید کرد در ارتباط با آخرین خبر امروز که مربوط به سقوط یک بالگرد در منطقه منهتن نیویورک می باشد. زبان آموزان ابتدا به صورت پاراگراف به پاراگراف عبارات ایتالیایی را مطالعه نمایند و سپس برای درک معانی، ترجمه هر پاراگراف را مطالعه کنند. در انتهای این درس، واژه های دشوار ترجمه شده است. انتظار میرود جهت تقویت واژگان خود معانی واژگان انتهای مطلب و معانی مرتبط با هر پاراگراف را مطالعه نمائید.
?Q
از آسمان مینویسم که آسمان، تنها همدم من است... تنها آسمان است که مرا میخواهد...و آسمان...مرا فرا میخواند...من از آسمان نمی‌نویسم...آسمان در دستان من جریان دارد...مغز آشفته با ندای آسمان آرامش پیدا میکند...مرا بخوان...در پی ابرهای تیره...من نور را میبینم...در پی ابرهای تیره... در پی غرش رعد و برق...من نور را می یابم...
شخصی وارد یک بانک در منهتن نیویورک شد. وقتی شماره اش از بلندگو اعلام شد بلند شد و پیش کارشناس بانک رفت و گفت که برای مدت دو هفته قصد سفر تجاری به اروپا را داره و به همین دلیل نیاز به یک وام فوری به مبلغ 5000 دلار داره.
کارشناس نگاهی به تیپ و لباس موجه مرد کرد و گفت که برای اعطای وام نیاز به قدری وثیقه و گارانتی داره.
ادامه مطلب
مدتی هست پرتو های خورشید به خواب رفتند و ماه آسمان را با حضورش خوشحال خواهد کرد. درخت به دنبال پا دیگری برای رفتن است ، شنزار برای نسیم آواز می خواند و چقدر تنهاست صخره... .
برگ ها به قطره های کشیده شده باران لبخند می زنند و چقدر زمان گذشته از خوابی که لاکپشت در لاک خود آغاز کرده بود، رود مثل همیشه پیش می رود و چقدر تنهاست تپه... .
ابرهای خشمگین امشب تمام ستاره های مظلوم را بلعیده اند، اما جغد پیر بر لب لانه اش امیدوارانه خیره شده است، شلاق های آسم
خدای من... 
امروز آسمانت عجیب دلبری میکرد، وقتی که دستانم را به سوی مهر و محبتت دراز کردم و تو با آغوش باز نوازشم کردی، چقدر زیبا میشوی وقتی که اینگونه عاشقانه هوایم را داری، چقدر من دوستت دارم و چقدر این روزها، حالِ من خوب است و چقدر عجیب در لحظه هایم حضور داری!
به راستی که تو زیبایی :)
دوستت دارم خدای آسمان پشت نرده های سبز رنگ، خدای من. 
 دیشب رفتم که بخوابم و یادم اومد که امروز تعطیله...
و چنین شد که تا لنگ ظهر خوابیدم و عصر رفتم به سمت کشف جدید....
فروشگاه های خیابان پنجم منهتن....
نمیتونم بگم uniqlo چه قدر بزرگ بود و البته گرون به نظرم...
همه برندهای خفن ارایشی و بهداشتی و کیف و اکسسوری...
دم در نگهبانهای سیاه پوست قد بلند....
درو باز میکردن و با کلی لبخند میفرستادنت تو...
اونجا هم پر از ادمای گنده و تعداد کمی فروشنده زن...
به اقاهه گفتم میشه اون گکیف گوچی رو ببینم!
حتی بلد نبودم درش رو با
زیباترین بهانه بخشش بنده استاین عفو شما چقدر زیبنده استتو خود کمال مهری ومهر از تو وام داراین نام چقدر بهر توبرازنده استکار خوب تو پاداش ها داردگرچه شیطان کمی فریبنده‌ استپس ببخش تا خدا شود راضیاز کسی که خودش پرستنده استتا نگویند آدمی زادگان باهمچه لجوج است وغد و یک دنده استدر آسمان فرشتگان خدا ذکر کننداو شریف ست چقدر بخشنده استلطفی که می کنی  کسر شأن تو نیستاین حس بخششت درخشنده استخیر خواهی تان اجر اخروی داردگرچه کوتاه ذهن بیننده استنز
چقدر برای خود وقت میگذارید؟چقدر از حضور عزیزانت لذت میبرید؟چقدر در روز به آسمان نگاه می‌کنید و از حضور طبیعت مسرور می‌شویدچقدر نعمتهای تان را مرور میکنید؟چقدر اخلاق شکر گزارانه خود را تقویت میکنید؟چقدر  موسیقی و فیلم ها و کتابهای عالی گوش کرده اید و دیده اید و خوانده اید؟چقدر توکل کرده اید و رها بودید؟چقدر علایق و ایده هایتان را دنبال کرده اید؟در چه کاری مهارت داری و چه کاری را عالی انجام میدهی؟در لحظه همان را انجام بده که خوشحالت میکند
زندگی آپارتمان نشینی اجازه نداده انسانها سالی یک بار هم به آسمان نگاه کنند. یکی از محرومیت‌هایی که ایجاد کرده، محروم شدن از نعمت بزرگ دیدار ستارگان است. اگر انسان ماهی یک شب برود در روستا تا بتواند آسمان را ببیند و زیارت کند، مثل زیارت یک امامزاده برایش سازنده است.
ندیدن آسمان، خیلی مضر است.
یک نگاه به آسمان برای انسان کافی است که بداند این چیزهایی که برای خودش برداشته، باعث خجالت است. آسمان را گذاشته‌اند برای صفر کردن تعلّقات. انسان یک نگا
چقدر چقدر به خودم سخت میگیرم سر موضوعات الکی
چقدر نظرات آدما و رفتارشون برام مهمه
چقدر از اونایی که دوستشون دارم توقع دارم
چقدر منتظر آدمام
چقدر به خودم سخت میگیرم
چقدر گریه میکنم
چقدر دل بابا و مامان مهربون و نگرانم رو خون میکنم الکی
چقدر تو این زندگی اذیتم
چقدر یادم رفته لذت بردن رو
 
چقدر خوب بلدم خودم رو ناراحت کنم،الکی،الکی!
به گزارش سایت تفریحی چفچفک برگرفته از روزیاتو : به نظرتان اینکه ماه روشن‌ترین عنصر در آسمان شب است برایش کافی نیست؟
احتمالا می‌دانید که خورشید یک توپ گرد زرد و سفید است که در طول روز در آسمان می‌درخشد و به همه جای جهان نورافشانی می‌کند، در حالیکه ماه یک عنصر تغییرشکل‌دهنده است که شب‌هنگام در دل آسمان خودنمایی می‌کند.
ادامه مطلب
وقتی که انتظار کنَد در دلم رسوب
وقتی به خاک انتظار نشست حَبّه ی هَوار ،
وقتی که نم کشید 
وقتی به اوج حس تنش های دل رسید
وقتی سکوت کارِ خودش را تمام کرد
نوبت به آن رسید که زند یک جوانه ، حرف ...
یک حرفِ خام ،
و شاید شبیهِ دام ،
یک حرفِ خام که باز ،
خودش منتظر شدست ،
در انتظار شنیدن یک راز ...
رازی که نیست ،
چقدر حسِّ بدیست ،
این انتظارِ لغو ...
چقدر حس بدیست ،
انتظارِ یک جوانه ی کوچک ، بدون آب ،
برای رسیدن به آسمان ، به هوا ، به آفتاب ...
چقدر حس بدیست ...
خبری نیست 
ماه معمولی نیست ...خبری هست
ابری نیست بادی نیست
یادی هست آسمان نزدیکتر نشسته است
ناخنی روی سطح ابرهای حاجب آسمان می شود کشید با سر پنجه دعا
راه دور است ....
من دورم
آسمان دور است؟ 
نمی دانم 
هم خبری هست هم خبری نیست....ناخنی روی سطح ابرها می شود انداخت با سر پنجه دعا..گریه هم می شود کرد
ابری نیست بادی نیست
آسمان خاطر خواه منست
آسمان بارانی استاشک من هم جاری است
شاید این ابر که می نالد و می گرید از درد من است
آخری اخر ابر هم – از دلم با خبر است
شاید او می داند
که فرو خوردن اشک
قاتل جان من است
من به زیر باران از غم و درد خودم می نالم
اشک خود را که نگه می دارم با یه بغض کهنه
من رهایش کردم باز زیر باران
من به زیر باران اشکها می ریزم
همگان در گذرند
باز بی هیچ تامل در من
سر به سوی آسمان می سایم؛
من نمی دانم…
صورتم بارانی است یا آسمان بارانی است
لب فرو بند از طعام و از شراب  سوی خوان آسمانی کن شتاب  دم به دم بر آسمان می‌دار امید  در هوای آسمان رقصان چو بید دم به دم از آسمان می‌آیدت  آب و آتش رزق می‌افزایدت گر ترا آنجا برد نبود عجب  منگر اندر عجز و بنگر در طلب کین طلب در تو گروگان خداست  زانک هر طالب به مطلوبی سزاست جهد کن تا این طلب افزون شود  تا دلت زین چاه تن بیرون شود  خلق گوید مرد مسکین آن فلان  تو بگویی زنده‌ام ای غافلان گر تن من هم‌چو تن‌ها خفته است  هشت جنت در دلم بشکفته است جا
راستش را بخواهید من هرگونه تغییر در آسمان را به خودم می‌گیرم و خیال می‌کنم که آسمان می‌خواهد با این کارها با من صحبت کند! مثلا تابش نور آفتاب که در حال طلوع است و پوستم را نوازش می‌کند یا سرخی چشم‌نواز غروبش؛ انگار می‌خواهد از من دلبری کند و دنبال نگاه عاشقانه‌ی من است. برایم می‌رقصد و من هم لبخند می‌زنم و تماشایش می‌کنم...
تاریخ عکس: دی نود و هفت.
دیدن عکس
الحمدلله امسال هم مثل سال گذشته حضرت آقا در روز درختکاری به جای کاج بی ثمر درخت میوه غرس فرمودند که نماد تولید و ثمردهی است.
اما می دانید چرا در خیابان های منهتن نیویورک درختی دیده نمی شود؟
می دانید چرا برج های نیویورک آنقدر بلند ساخته شده اند که اصولا آسمان آبی تنها درصد ناچیزی از دید اشخاص را شامل می شود؟
می دانید چرا رنگ های طبیعت مانند سبز و آبی و خاکی کمتر در نمای ساختمانهای آمریکا استفاده می شود؟
فرضیه آن است که تمدن سکولار و خدا ستیز غر
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم صل علی فاطمه و ابیها و بعلها و بنیها
دو نفر با هم حرف می زدند یکی خدا و دیگری بنده. بنده از مسیر کلمات خدا استشمام گل محمدی می کرد...سرش را که بالا می گرفت، آسمان دشت گل بود وسیع و بی انتها 
 ابلیس باطعنه گفت: زمین  را نگاه کن ببین چقدر تنگ و سیاه است مثل قلوب مجرمین.
بنده چشمش به غنچه های روییده در زمین افتاد.
خدا گفت: همه عالم بر صراط من است
غنچه ها با هم به قدرت خدا و ضعف ابلیس خندیدند... زمین پر از آسمان شد!
هواپیمایی آسمان هواپیمایی آسمان، تنها هواپیمایی است که به تمام مراکز استان‌ها پرواز دارد. از این رو از ناوگان مجهز و پیشرفته‌ای برخوردار است. این ایرلاین با بهره‌مندی از 3 فروند ایرباس A320، 1 فروند A340- 300، 6 فروند ای‌تی‌آر 72، 6 فروند بوئینگ 200-727، 2 فروند بوئینگ 400-737 و 109 فروند فوکر 100، مسافران را به مقاصدشان می‌رساند.
بسم الله
  کلیشه را می شکنم
و به تو سلامی میدهم که بوی خداحافظی می دهد
آسمان را به زمین می کشانم
زمین را به رنگ آسمان در می آورم
ماه را در روز می کشم
و به خورشید شب به خیر می گویم
و ستاره ها را می بارانم
و غنچه ها را در دل آسمان شب می چینم
و آینده را در گذشته می خواهم
زمین و زمان را به هم میریزم که کلیشه ها را بشکنم
که به جای خداحافظی به تو سلام بدهم
که تو را همیشه خودم بدانم
 ماه من!
صبحت به خیر....‌!
 
 
پ.ن:
بی مقدمه
بی مخاطب
:)
معرفی برج آسمان
پروژه آسمان سپاه با موقعیتی بسیار عالی در منطقه22 شهرداری تهران شمال دریاچه چیتگر(همت غرب – روبروی شهرک شهید باقری – شمال میدان دریاچه – پروژه مسکونی آسمان) قرار گرفته است. پروژه آسمان یا فاز 3 شهید باقری توسط تعاونی های مختلف سپاه از قبیل آماد و بقیه الله و قرارگاه مسکن و حفاظت و ... اجرا و ساخته شده است.
مشخصات برج آسمان
پروژه آسمان شامل 22 برج بسیار مدرن مشتمل بر 24 طبقه ( 3 طبقه زیر همکف + 1 طبقه لابی + 20 طبقه مسکونی) می باشد. واح
به خورشید نگاه می کنم در حالی که می خواهد غروب کند، اما او لبخند نمی زند، انگار می داند که من امروز با دیدن یک فیلم چقدر گریستم، آنقدر که تمام صورتم پر از اشک بود، و دستانم که در تلاش بیهوده ای برای خشک کردن صورتم بودند، کاملا خیس شده بودند. به آسمان نگاه میکنم، با آنکه تنها چند تکه ی کوچک ابر در آسمان هست و آسمان رنگ آبی زیبایی دارد، اما او هم لبخند نمی زند، انگار میداند که من دیروز به حال سرنوشت شوم شخصیت اصلی یک کتاب چقدر غصه خوردم. این روزها
فروش آپارتمان آبشار تهران برج آسمان سپاه
واحدی به متراژ ۱۰۶ متر واقع در آبشار تهران برج آسمان ۱۰ با مشخصاتی به شرح ذیل به فروش می رسد :
۲ خوابه
پارکینگ
انباری
واحد شمالی –شرقی
دارای چشم انداز کوه و آبشار تهران
معرفی برج آسمان چیتگر
برج آسمان یکی از بلندترین برج های منطقه ۲۲ می باشد که در نزدیکی شهرک شهید باقری در انتهای همت غرب واقع شده است . این پروژه دارای ۲۲ برج می باشد که توسط تعاونی های قرارگاه مسکن سپاه ( آسمان های ۱-۴ ) ، تعاونی هوا-فضا
بسم الله الرحمن الرحیم
کمکم کن...قسمت اول...

کم کم از سرخی آسمان کاسته میشد و ابر های خاکستری و تیره ، پهنای آسمان را پر می کردند. درهایی آرام آرام بسته میشد، که چیز سیاه و درهم و مبهم به سرعت به زمین آمد و محکم بر سر کسی خورد! اما طرف انگار ههیچ حسی نداشته باشه راهش را کشید و رفت! انگار نه انگار که چیزی بر سرش خورده است.آن که به زمین آمد شبیه به انسان بود؛ نه فرشته؛ شاید هم شبه بود؛ شاید هم موجود دیگری بود ! هرچه بود رفتن آن مرد را با حسرتی آمیخته با
کودکان به زمین دل بسته اند و زمین را می پرستند. کودکی گفت اگر زمین را به درستی بشناسیم، نیازمان به آسمان رفع می شود. پنداری زمین یک سطح بتنی ست که از راست و چپ تا بی انتها کشیده شده است و آسمان فضایی ست بالای سر و در آن تنها دشمنان و اجانب و بیگانگان زیست می کنند. عزیز دل! زمین میان آسمان است. زمین از آسمان پدید آمده است. حال تو اگر معنوی درنمی یابی همان مادّی را که دوست می داری دریاب. جنس تن تو از جنس اجرام است. تو به معنای مادّی نیز از آسمانی. زمین
راستش را بخواهید من هرگونه تغییر در آسمان را به خودم می‌گیرم و خیال می‌کنم که آسمان می‌خواهد با این کارها با من صحبت کند! مثلا تابش نور آفتاب که در حال طلوع است و پوستم را نوازش می‌کند یا سرخی چشم‌نواز غروبش؛ انگار می‌خواهد از من دلبری کند و دنبال نگاه عاشقانه‌ی من است. برایم می‌رقصد و من هم لبخند می‌زنم و تماشایش می‌کنم...
تاریخ عکس: دی نود و هفت.
امشب خانه را موقتاً ترک میکنم. چه تلخ که شاید قید "موقتاً " برای دلخوشیست. شاید دارم برای همیشه میروم...
برای هر چیزی در زندگی رویا بافته بودم؛ خوب و بد، اما قربانی تبعید شدن را هرگز! حالا این ساعت های آخر همه چیز چقدر زیباتر شده! چقدر چیزهای کوچکی که هر روز ساده از کنارشان می گذشتم در نظرم بی نظیر جلوه میکنند. چقدر به همه چیز احساس وابستگی پیدا کرده ام.
مثل همه ی وقت هایی که بغض در گلویم تلنبار شده و نمی دانم چکار کنم، Le moulin یان تیئرسن عزیزم را با
همراهان عزیز دوم دبستان در تصاویر پایین نمونه سوالات تشریحی درس اول درس هدیه‌های آسمان دوم دبستان را برای شما قراردادیم.
دانش‌آموزان در کنار خودارزیابی می‌توانند با نحوه سوالات امتحانی آشناشوند.
در اینستاگرام نیز با ما همراه باشید.
اینستاگرام دوم دبستان
 

 
منبع: قلم چی
 
همراهان عزیز دوم دبستان در تصاویر پایین نمونه سوالات تشریحی درس اول درس هدیه‌های آسمان دوم دبستان را برای شما قراردادیم.
دانش‌آموزان در کنار خودارزیابی می‌توانند با نحوه سوالات امتحانی آشناشوند.
در اینستاگرام نیز با ما همراه باشید.
اینستاگرام دوم دبستان
 

 
منبع: قلم چی
 
۱. منهتن یه مستطیله پایین نیویورک که تقسیم شده به کلی بلاک های کوچیک و کل ادرس دهی هاش و خطوطو متروش بر اساس شماره بندی عمودی و افقی بلاک ها هست...
۲. walmart سوپرمارکت زنجیره ای هست که شعبه هاش اینقدر بزرگه که گاهی گیج میشی...اما aldi کوچیکه و بخش محصولات ارگانیگ هم داره مه قیمتشون خیلی مناسبه به نسبت جاهای دیگه...
۳. لباس و این جور چیزا رو باید یا انلاین از امازون خرید و یا از burlington outlet store ها که همه جا شعبه دارن...
آشنایی با دبی | منهتن خاورمیانه
دبی، نام شهر و بزرگترین و پرجمعیت ترین شیخ‌نشین (استان) در امارات متحده عربی است که در ساحل جنوب شرقی خلیج فارس جا خوش کرده است. این شهر زیبا و مدرن همچنین یک شهر جهانی و مرکزی تجاری در منطقه غرب آسیا محسوب می شود. دبی گرچه پیشینه چندانی ندارد و به زحمت می توان قدمتش را به دویست سال پیش نسبت داد؛ اما درایت حاکمانش سبب شد تا سیری صعودی را طی کند و بتواند از هیچ، همه چیز بسازد و به یکی از محبوب ترین شهرهای گردشگری
ماه می خواند، آسمان می داند و ابر می بارد. در میان ستارگان همهمه است. فریادی از ماه که سکوت را شکسته، سکوت آسمان که سنگین است و زجه ابرها که بی پایان کشیده می شوند. ماه انتظار تنهایی را می خواند، آسمان انتظار تنهایی را می کشد و ابرها انتظار رفته را می گریند.
کیستی؟
ماه در انحنای سکوت شب کوچه؟
آسمانی نشسته بر لب پنجره پرده کشیده؟
یا ابری در تاریکی اتاق چمبره زده؟
و اما پایان نمی دهم بدون تو، زمین. تو در انتظار چیستی؟ نمی دانی؟ ترسم از همین است. پر
برو آسمان خود باش که زمین تو را نمانددو هزار بار مُردی و چنین تو را نماند چه گرفته‌ای ره زیر به سراب و خواب و اوهاممَلِکی و ماهتابی،‌ گِل چین تو را نماند تو که نامدار بودی به جهان روشنی‌هاچه شد این چنین شکستی؟ برو این تو را نماند سر شک ز جان جدا کن به سرشک آفتابیتکاین سَم گلاب‌بوی شکرین تو را نماند برو اوج روح دریاب که کرانه‌ها بگیریفلکت به تاب‌تاب کمرین تو را نماند حلمی از قرارگاه غزلت خطاب آمدبرو آسمان خود باش که زمین تو را نماند
این سرگردانی، این بی تو بودن، این تنهایی، سخت است. امانمان را بریده است ولی امیدمان را نه.
 
روزها می‌گذرند و ما همینطور غرق می‌شویم، نه که امروز نجات پیدا کنیم و فردا باز غرق شویم، نه، هی غرق‌تر می‌شویم. انگار هرچه دست و پا می‌زنیم در جهت عکس حرکت می‌کنیم. به دنبال یک دستیم، یه دست راه‌گشا یک دست گره‌گشا یک دست نورانی.
 
آسمان با تمام وسعت بر ما تنگ شده و زمین انگار از دستمان خسته‌ است. نکند او هم دلش تنگ است؟ نکند او هم هرچه دست و پا می‌ز
امروز قبل از ظهر از نیوجرسی به نزدیکترین متروی نیویورک رفتم و با اولین متروی جهان روبرو شدم...کاملا مشخص بود که قدمت این مترو بیش از صد سال هست... هیچ خبری از برد الکترونیک در داخل مترو نبود...
هر ایستگاه که مترو می ایستاد باید روبروی در را میدیدی که اسم ایستگاه چی هست و برون اساس عمل میکردی... 
کارت متروی یک ماهه گرفتم... کارتی که یه ورق نازک هست و من نمیدونم چه طور به عنوان کارت دائم میشه ازش استفاده کرد؟ درست مثل آسانسورهای ایتالیا که پدیده بودن
دانلود دوبله فارسی فیلم Breakfast at Tiffany’s 1961 
«هالى» ( هپبرن ) در آپارتمانى در شرق منهتن با گربه‏ اى که نامى ندارد زندگى مى‏ کند. روزى نویسنده‏ اى به نام «پل» ( پپارد ) که در همان آپارتمان زندگى مى‏ کند و مورد حمایت مالى زنى مسن‏‌تر ( نیل ) قرار دارد، وارد زندگى «هالى» مى‏ شود...
 
خوانندگان عزیز متن زیر را با دقت بخوانید و عکس مربوط به این‌ انشا را در قسمت نظرسنجی ارسال کنید.
هر کجا باشی آسمان و ستارگانش را خواهی دید.ستاره ها همانند پولک های درخشان بر دامن سیاه آسمان چسبیده اند و فقط در شب خودنمایی می کنند.
هرگاه به آسمان می نگرم ، آرامش و انگیزه ای نو و تازه به من باز می گردد و کل وجودم را بازسازی می کند.
بعضی شب ها که پهنه ی آسمان صاف و دل انگیز است و ستارگان با وضوح تمام می درخشند و دیده می شوند من با انگشت و نگاهم آنها ر
تنها بودم، پرده را کنار زد، دستانم را گرفت و کنار پنجره نشاند م. زانوهایم را در آغوش گرفتم، گفت: آسمان را ببین. نظرت چیست؟ گفتم: آسمان شب همیشه زیباست. گفت: بیشتر از این حرفهاست، به نظرم آسمان شب شگفت انگیز است، به ماه نگاه می کنی در حالی که نمی دانی چند نفر دیگر در همان لحظه به آن نگاه میکنند، چند نفر دیگر در دنیایشان غرق شده اند، و ماه هنوز می درخشد، همیشه می درخشد در حالی که اطرافش را انبوهی از سیاهی در بر دارد. گفتم: قبلا ستاره هایی داشت، شاید
دانلود دوبله فارسی فیلم Breakfast at Tiffany’s 1961
«هالى» ( هپبرن ) در آپارتمانى در شرق منهتن با گربه‏ اى که نامى ندارد زندگى مى‏ کند. روزى نویسنده‏ اى به نام «پل» ( پپارد ) که در همان آپارتمان زندگى مى‏ کند و مورد حمایت مالى زنى مسن‏‌تر ( نیل ) قرار دارد، وارد زندگى «هالى» مى‏ شود...
خانه را تکاندم
منتظر بهارم
زمستان با کرسی از خانه ی ما رفت
آسمان های های گریه کرد از صبح تا چند ساعت پیش که خوابش برد
دیگر نمیترسم
نه از زوزه های سگ ها،درشب
نه از رعد و برق و آسمان قلمبه ها
و این یعنی تو نیستی،تو تمام شدی،یک توهم قشنگ و دوست داشتنی و تلخ
 
*سحرنوشت ۶*آسمان بوسه زد به روی دلتربنا آتنا سبوی دلتیاد تو از خیال شهر گذشتمست شد کوچه‌ها به بوی دلتاستخاره زدم به چشمانتتا شوم گرم گفتگوی دلتکنج خانه، دخیل سجاده ستعاشقت غرق جست و جوی دلتاشهد انک خدای منیاشهدُ روی من به سوی دلتتشنگی در دلم زبان واکردروضه ای خواند با گلوی دلتروضه تا سمت علقمه پیچیدمشکی افتاد روبروی دلت با خودش گفت با غم بسیار:نرود کاش آبروی دلت!بغض سنگین توست باران شدمن بمیرم، چه هاست توی دلت!به خودت میدهم قسم شایدبپذیری
وقتی چشم‌هایم را می‌بندم، وقتی چشم‌هایم را باز می‌کنم، یک ثانیه بین هست و نیست، و احتمالا آن یک ثانیه را نمی‌شود با فیزیک هایزنبرگ و نسبیت انیشتین محاسبه کرد. آن یک ثانیه جایی‌ست که نمی‌شناسم. تا یک جایی می‌گردیم دنبال کسی که ما را با همه خصوصیات بد و خوبمان قبول کند. بعد می‌فهمیم نمی‌شود و شروع می‌کنیم به تغییر خودمان برای حفظ دیگران. آخرش درک می‌کنیم که نه ما می‌توانیم از خودمان فرار کنیم و نه تغییرات ما هرگز در چشم دیگران واقعی جلو
با صدای باران، لبریز از احساس پاک گل های آن طرف پنجره میشوم، گل های سمت راست حیاط همسایه،دست هایشان به سمت مهربانی خداوند و نگاهشان سرشار از زندگانی و عشق است، به سمتشان دست تکان میدهم و با چشمکی عشقم را بروز میدهم، نگاهم به آسمان است، به راستی که آسمان مرا به یاد تو می اندازد، مرا به یاد بزرگی و تمامِ تمامِ عشق بی نهایتت، راستی میدانستی آسمان پیغام دوست داشتن تو را هر روز صبح همزمان با پخش اذان مسجد محله مان برایم به ارمغان می آورد؟ آن زمان
چقدر خوبه که با تو رفیقم:) 
چقدر خوبه صاحب کللل دنیاااا عاشق منه :)
چقدر خوبه که همه چیز این دنیا برای رسیدن من به بهترین ها خلق شده:)
چقدر خوبه همه اتفاقات دنیا طوری رقم میخورند که قوی بشم برای اهداف و آرژوهام:))
چقدر  خوبه ادمای اطرافم مهربونن و دوستم دارن:)
چقدر خوبه که قدرت بخشیدن و گذشت کردن رو دارم:)
چقدر خوبه که تورو دارم ،تویی که همیشه بهترین ها رو برای من میخوای:) 
 
خدایا شکرت برای همههه چیززززاییییی که درکشون میکنم و درکشون نمیکنم:))
حکایت این روزامون خیلی جالبه...
یه ویروس کوچیک شد معلم مون، خیلی چیزا رو بهمون یادآوری کرد،یادمون اومد که ...نظافت چقدر مهمهتدبیر چقدر لازمهسلامتی چقدر با ارزشهاطرافیانمون چقدر برامون عزیزندر کنار عزیزانمون بودن، چقدر لذت بخشهتک تک ثانیه های عمرمون چقدر ارزش دارنانسان چقدر ناتوانهمرگ چقدر میتونه نزدیک باشهاین ویروس یادمون انداخت که سلامتی، امنیت و آرامش چه نعمت های بزرگی بودن و حواسمون بهشون نبودو مهمترین چیزی که یادمون انداخت، آره مهم
 هه آسمان جان!
غروب میکنی و غرقم میکنی در غُلُوِ ارغوانی هایت که نشسته است تا عصایش را بچرخاند و سیاهی های سادگی هایم را رنگ و جلای تازه ای ببخشد....
انگار که بخواهد بلک راشن را با کوکتل عوض کند 
و خب؛چه فایده وقتی سوبرانی همان سوبرانیست؟؟

ادامه مطلب
چقدر بزرگن ...
چقدر کوچیک ، من !
چقدر لطیفن ...
چقدر سنگی ، من !
چقدر از من دور ...
چقدر نزدیکن !
چقدر بی پروا ...
چقدر ترسو ، من !
جلو پاتو نگاه کن تو ماه رمضون ... حداقل به خودت که راست بگو . به اون چیزی که باور داری که عمل کن د لامصب !
چه خوبه ماه رمضون . یه حس دیگه دارم توش . خاطره زنده میکنه . اینکه یه عده ی زیادی هم توش یه کار یکسان مثل روزه گرفتن میکنن هم تو این حس خوب بی تاثیر نیس . مثل رنگ کردن یه خونه ی قدیمی ، اونم دست جمعی . فارغ از هر حس و حال و اعتقادی ن
قالیشویی در آسمان
 
 
قالیشویی ارزان در آسمان تهران
 
معرفی بهترین قالیشویی در آسمان همراه با شماره تلفن و آدرس قالیشویی
 
قالیشویی نمونه آسمان
 
جمع آوری فوری فرش و تحویل سریع توسط قالیشویی نزدیک آسمان
 
همین حالا با قالیشویی در آسمان آندیالند تماس بگیرید و سفارش قالیشویی خود را ثبت نمایید .
 
فعالترین قالیشویی شمال تهران
 
" دشمن درست محاسبه‌کرده‌بود.در بیابان برهوت، در کویر لم یزرع که خورشید به خاک چسبیده‌است، که از آسمان حرارت می‌بارد و از زمین آتش می‌جوشد، تشنگی آب‌دیده‌ترین فولادها را هم ذوب‌می‌کند. عطش، سخت‌ترین اراده‌ها را هم به سستی می‌کشد. نیاز، آهنین‌ترین ایمان‌ها را هم نرم‌می‌کند. اما یک چیز را فقط دشمن نفهمیده بود و آن این که جنس این ایمان‌ها، جنس این عزم‌ها و اراده‌ها با جنس همه‌ی ایمان‌ها و عزم‌ها و اراده‌ها متفاوت بود. 
آن که امام
دیشب در اوج خستگی تا خواستم بخوابم طبق معمول نگاهی به آسمان کردم و ناگهان  یک ستاره درخشان در یک گوشه پیدایش شد و من ذوق زده چند دقیقه ای محوش شدم و گفتم "الله اکبر چقدر زیباست"
با صدرا چندتا فیلم مستند  کهکشانی دانلود کردیم و هربار نگاهش می کنیم باهم میگیم "الله اکبر"
چندین میلیارد کهکشان و ستاره و سیاره و....
یعنی پیامبر موقع معراج از همه اینها عبور کرده؟!
جمعه شبها هم شبکه ۴ یک برنامه ایرانی درباره فضا می گذاره که هر ۳ نفر به جز سروناز با لذت
Sky Force 2012,بدون سانسور,دانلود انیمیشن با دوبله فارسی Sky Force 2012,دانلود انیمیشن دژ آسمان با دوبله فارسی Sky Force 2012,دانلود دوبله فارسی انیمیشن Sky Force 2012,دانلود زیرنویس فارسی انیمیشن Sky Force 2012,دانلود فیلم Sky Force 2012 1080p,دانلود کارتون دژ در آسمان,دانلود مستقیم انیمیشن Sky Force 2012 720p,دژ آسمان,دوبله فارسی,
ادامه مطلب
(02122118072)✔                                                                                                                      باربری آسمان ،اتوبارآسمان                                                                                                          حمل ونقل باربری آسمان 
چرا چیزایی که نمیخوام ببینم و بشنوم دقیقا می‌بینم و می‌شنوم؟
چرا وقتی که نمیخوام جایی حضور داشته باشم دقیقا اونجام؟!
دیگه چیکار باید بکنم؟؟
چقدر دیگه باید فرار کنم تا دست از سرم بردارید؟!!
چقدر دیگه باید دور بشم..
چقدر دیگه باید خودمو به نشنیدن بزنم ، چقدر خفه بشم و به روی خودم نیارم.
دکتر ح قشنگ و آبی نازنینم
تمام این هفته پر از انتظار و هیجان و شادی بودم تا سه‌شنبه بیاید و بیایم کاشان دیدن شما اما آدم بزرگ‌ها همین الانِ الان برنامه‌ام را بهم ریختند( شرم خدای هفت آسمان بر آن‌ها)
آن‌ها چه می‌دانستند من به اندازه تمام پرتقال‌های گیلان دلم برای شما تنگ استمن چقدر به دفتر سبز وجادویی شما نیاز دارمچقدر نیاز دارم صدای شما را بشنومآن‌ها چه می‌دانستند من هربار با دیدن شما، شنیدن‌تان دوباره امیدوار می‌شوم و سعی می‌کنم با
 
❣️بسم الله الرحمن الرحیم ❣️
  زنگ قرآن، زنگ زندگی 
✅ شبکه قرآن و معارف سیما با همکاری وزارت آموزش و پرورش تقدیم می نماید :
آموزش کتاب های درسی قرآن، هدیه های آسمان، پیام های آسمان و دین و زندگی
هر روز از شنبه تا پنجشنبهدر دو نوبت صبح و عصراز شبکه قرآن و معارف سیما
نوبت صبح:       شنبه   زنگ 1️⃣ : آموزش قرآن اول دبستان              زنگ 2️⃣ : انس با قرآن ویژه کودکان پیش دبستان                             یک شنبه زنگ 1️⃣ : آموزش قرآن دوم
همچون گنجشکی که زیر رعد و برق و غرش آسمانزیر برگ درختی مینشیند
خودش را جمع و جور میکند 
و بی خیاااالِ هر دلهره و نگرانی 
به چکیدنِ قطرات باران از نوک برگ بالای سرش خیره می شود...
چقدر باران صبورش کرده
انگار نه انگار تا قبل از آن
لحظه ای روی سیم های برق خیابان بند نمیشد...
عید غدیر
مهمان شهدا
به صرف چای و دوحبه قند از بچه های تفحص
#افسر مولا
بنظرم خیلی باکلاسه پست بدون نظر بزاری :)
خب ولی دوست داشتنی تر اینه که نظراتونو ببینم
به تازگی چیز زیادی برای گفتن ندارم .   اما همه چیز داره بهترو بهتر میشه 
به امید بهترین روز :)    (واسه هممنون )
 
نیست از کوتاهی پرواز بر جاماندنم             تنگنای آسمان بی بال و پر دارد مرا
 
ما برای درد کشیدن آفریده شدیم 
اشتباه کردیم که خیال میکردیم روزی تو ایوون خونه‌ای گرم میشینیم و به روزهای سخت گذشتمون فکر میکنیم و با خودمون میگیم که ارزشش رو داشت
اشتباه میکردیم که فکر میکردیم روزی کسی که عشق رو برای ما معنی کرده رو در آغوش میگیریم و یادمون میره تنهایی چقدر سخت و جانکاه بود ، یادمون میره چقدر مردیم تا یه بار زنده شیم
اشتباه میکردیم که تو رویا میدیدیم که دلمون گرم شده ، پشتمون گرم شده ، خیالمون گرمه 
بهار اشتباه بود ، سال
نخستین روز رزمایش مشترک پدافند هوایی مدافعان آسمان ولایت ۹۸، صبح پنجشنبه ۳۰ آبان ۱۳۹۸ با حضور امیر سرلشکر موسوی فرمانده کل ارتش جمهوری اسلامی و امیر سرتیپ علیرضا صباحی فرد فرمانده نیروی پدافند هوایی در منطقه عمومی سمنان برگرار شد.















عکاس: حسین مرصادی/ فارس - آرش میرسپاسی/ باشگاه خبرنگاران - عرفان کوچاری/ تسنیم
  "آغاز عصر ظلمت، واقعه ی کربلاست؛ آن جا که برای اولین بار و آخرین بار معصومی، نه به اراده و دستور یک حاکم ظالم و یا ضرب شمشیر انسانی شقاوت پیشه، که با اراده ی جمعی مردم به شهادت می رسد؛ تا از این راه به خداوند اعلام کنند که نمی خواهند سر به سوی آسمان بلند کنند، نمی خواهند واسطه ای از آسمان برایشان بگوید، نمی خواهند نور را ببینند. هر سال شیعیان در این روز بر سر می زنند و اشک می ریزند تا خداوند توبه ی انسان را بپذیرد و آن واسطه را بفرستد تا نور باز
ای رمز تو آسمان گرفتهراه تو سپاه جان گرفته
نور تو زمان ستانده از خودموسیقی تو جهان گرفته
راه تو رهی ز آسمان استبر روی زمین کران گرفته
اسم تو بزیستیم و خوش بوداین زیستن امان گرفته
هر کس ز تو گفت کار خود کردوه زین شب گفتمان گرفته
من گفتم و این تو بود در مندر هم ز تو گفتِ مان گرفته
ای اهل ادب چه گویی از ما؟ای جمله خران نان گرفته!
حلمی چو قلم ز ماه بگرفتعشق از نو خط بیان گرفته
موسیقی: Sleep Dealer - The Way Home
 دوست شهید  همه ی انسان ها در زندگیشان درد و رنج هایی  دارند، درد های متفاوت و چه بسا بعضی از اون رنج ها چقدر حقیر و پست و چقدر خنده دار عباس درد، رنج و دغدغه هایی که داشت از جنس زمین نبود رنج هایش هم مثل خودش ازجنس آسمان بود؛عباس کسی بود که دنبال معالجش رفت، راه درمان عباس عشق بود که خداوند در وجودش گذاشته بود. مصداق بارز فرمایش حضرت آقا بود که فرمودند: اول باید خودت را شهید کنی  بعد شهیدبشی. عباس تو مسیر اهل بیت (علیهم السلام) حرکت می کرد اصلا
سر بر روی دست هایش می‌گذارد.آهی می‌کشد و ذهنش شروع میکند به  پرسیدن سوال های همیشگی.
چه شد که اینگونه شد؟
دلیلش چه بود؟
چرا؟
و همچون همیشه برای هزاران سوالِ ذهنش جوابی ندارد‌‌ جز آه کشیدن دوباره‌.
به گذشته که فکر میکند متوجه میشود چه نامردانه بهترین لحظات زندگی‌اش تلخ تمام شده‌اند و این تلخی همچنان تمام نمی‌شود.
به توقع هایی که اطرافیانش از او دارند پوزخندی میزند و زیر لب زمزمه می‌کند
+با این وضعیت هیچی پیش نمیره. من هیچ کاری نمی‌تونم ب
هیچوقت به درستی نمی توانی بفهمی پشت خنده های کسی چقدر بغض جمع شده
پشت بیخیال گفتنش چقدر حرف نگفته،
و پشت بی تفاوتی هایش چقدر دلتنگی...
تو هرگز متوجه نخواهی شد که پشت آرایش غلیظ یک زن چقدر عشق، دلشوره، تنهایی و اشک خوابیده؛
پشت سکوت سنگین یک مرد چقدر غرور و ترس و بی کسی...!
از زمانی که دیدم تو را همانند چراغی خانه ام را روشن کردی در تاریکی های محض شب های تنهایی و بی کسی، آمدی و شدی سبب، که دوست بدارم این سیاهی مطلق را . نه ،نه فقط چراغ خانه بلکه چراغ دل من شدی ، اما حال... .در پیچ و تاب حوض برای چندمین بار خانه ی کوچک، آسمانی، بدون ابرم را دور زدم که نگاهم به خورشید افتاد ، آرام آرام گل روغنی خورشید به پوست پرتقالی تبدیل شد و پایین و پایین تر رفت وآسمان را تنها گذاشت.رنگ آبی آسمان به سیاهی تبدیل شد و سکوتی محض بر دل آسم
«إِنَّا زَینَّا السَّمَاء الدُّنْیا بِزِینَه الْکوَاکبِ» (الصافات / 6)؛ «در حقیقت، ما آسمان نزدیک را با زیور سیارات آراستیم».

خدای متعال در آیه فوق می فرماید: «آسمان پایین را با کواکب تزیین
کردیم»، در حالی که فرضیه ای که در آن زمان بر افکار و دانشمندان حاکم بود
می گفت فقط آسمان بالا (آسمان هشتم طبق فرضیه بطلمیوس) آسمان ستارگان ثوابت
است. ولی چنان که می دانیم، بطلان این فرضیه اثبات شده و عدم پیروی قــرآن
از فرضیه نادرست مشهور آن زمان، خود م
موضوع انشا: آسمان شب
تاریک شدن زودتر از حد معمول تو زمستون اخرش کار دستمون میده ، اینو من به دوستم گفتم یکم همدیگرو نگاه کردیم شونه هاش رو بالا انداخت گفت:حالا که چى! ما که هر روز اومدیم و تا اخراى شب موندیم چیزیمون نشد ..
ادامه مطلب
همه چیز دقیقا اونطوری شد که مامانم می‌گفت‌. می‌گفت فلان کارو نکنیا آخرش فلان طور میشه. می‌گفت اعتماد نکن. می‌گفت تو اصلا چقدر می‌شناسی. چقدر اعتماد داری. چقدر مطمینی که فلان طوره و فلان فکر رو داره. چقدر بهش دروغ گفتم. چقدر فهمید که دروغ میگم و چیزی نگفت. همیشه با اطمینان جلوش وایمیستادم. که من مطمینم. چه اطمینان بیهوده‌ای. زهی خیال باطل.
چه قدر این تصویر و مخصوصا آرامشش را دوست دارم ..
. هرچند امسال نتوانستم خیلی از تنهایی ام با دریا لذت ببرم اما خب باز هم همین که پا در آب دریا نهادم برایم کافی بود
چه قدر دوست دارم ساعت ها در این فضا بنشینم تا آنجا که خورشید از فضای بین آبی دریا و آبی آسمان غروب کند و من همچنان محو تماشای نقطه ای باشم که آبی آسمان با آبی دریا گره می خورد ...
خیلی لذت بخش است ساعت هانظاره گر تازش دریا بر بدن نحیف ساحل  باشی ، در حالی آسمان دایما مقابل چشمانت رنگ عوض
من چه گویم از دل زارم که بیمارم هنوزشب شده مهتاب در خواب است وبیدارم هنوزغرق نور وشادمانی آسمان تار شبلیک تاریک است و طوفانی دل زارم هنوزماه خندان کهکشان ها نور بارانغم نهان در دل که از عشقش گرفتارم هنوزمثل مجنون غرق افسون آسمان شاداب و گلگوناشک بارم روز و شب می باشد این کارم هنوز
کسی که دل به هیاهوی آسمان میبست
تو را چگونه بیابد در این زمانه ی پست
در ابتدای کدامین مصیبت جانسوز
در انتهای کدامین حقیقت بن بست
به غیر شوق در آن آستانه چیزی بود
سوای اشک در این آشیانه چیزی هست؟!
صفای آنکه دلش از زبان ما خون بود
ولی به پای سخن های این و آن ننشست
منم! همان که به شوق تو بود پابرجا
منم! همین که به دست تو میرود از دست

محمد صادق امیری فر
وقتی در قعر تاریکی‌ام یا دورافتاده در کهکشان، وقتی به لمس خالصانه‌ی غم می‌رسم، در خلوت تاریک اتاق زیر شیروانی به تماشای کنسرت‌ Imagine Dragons می‌نشینم. کنسرت ریو. شروع می‌کنیم، فریاد می‌زنیم، زمزمه می‌خوانیم و آرام‌آرام گریه می‌کنیم. آن‌لحظه را تماشا می‌کنم که دن رینولدز دراز کشیده روی صحنه‌ی اجرا، دست‌هایش را باز کرده و به آسمان نگاه می‌کند. به‌جای او جمعیت می‌خواند. لبخند عجیبی دارد. سفر روحش در چشم‌ها پیداست. می‌گوید همین امشب می
قبل از نوشته ی قبلی اینجا را هشت ماه پیش به روز کرده بودم...
رفتم نوشته ها را خواندم.
هیچ هشت ماهی در زندگی ام این قدر تغییر نکرده ام، بزرگ نشده ام، چیزهای جدیدی که قبلا نمی فهمیده ام را نفهمیده ام.
چقدر چقدر چقدر شبیه آن روزها نیستم.
چقدر کلماتم نپخته و خام اند و مال کس دیگری.
خیلی حرفها هست که میخواهم بنویسم ولی توانش را در خودم نمی یابم.
شاید روزی دیگر.
آسمان نعره کشان
و زمین خشک و غبارآلود
در انتظار بارش!
 
تگرگ، برف، سنگ، یا سیل،
چه فرقی می کند وقتی
همه نام دیگر بارانند؟
و گونه ی زمین با همه ی صبوری
رو به سیلی های آسمان باز...!
 
خدایا
زمان را نگه دار!
نه... به عقب برگردان
تا آنجا که خشکی پیدا نباشد
و تا چشم کار می کند، آب!
 
می خواهم دل به دریا بزنم
دست در گردش آب ببرم
و رعدهای آسمان را
پیش از تولد در قعر اقیانوسها خاموش کنم!
 
بعد،
یک وجب زمین خالی بیابم
تا شقایقی بکارم برای زندگی...
 
 
( بخش پایا
    انسان های عاقل خیلی دوست دارند که قفسه دل هایشان را برای طبیعت باز کنند که پرنده های دل آن ها 
آزادانه با پرواز کردن فکر و اندیشه کنند.
وقتی انسان های عاقل با آسمان همدردی و همدلی می کند؛ وقتی که به آسمان خیره می شود آن وقت درک می کند که حسادت و خودخواهی در این دنیا در برابر این عظمت الهی هیچ است .
    پس گاهی وقت ها آسمان و طبیعت برای انسان ها درس زندگی است
پاییز جانم
میبینی که چقدر دیوانه شده ام؟
این روزها کسی را ندارم
کسی را ندارم که با او حرف بزنم
که پیشش درد دل کنم
این روزها کسی به حرف من خسته گوش نمیدهد
من بی اعصاب
کسی نیست که گوش جان بسپارد به من
همه در فکر غم خودشانند
و من نیز در فکر غم آنان
آنقدر دیوانه شده ام که هر روز با خودم حرف میزنم
و هر ثانیه
و هر لحظه
من با ماه حرف میزنم
با دلم حرف میزنم
من با آسمان حرف میزنم
من حتی با تو نیز حرف میزنم
و با برگ هایت
و با بارانت
آخر کسی به حرف های من گوش نم
گاهی شبیه مستند ها خودم رو تصور میکنم. از جایی که هستم هی میرم بالاتر و بالاتر. زمین چقدر کوچیکه شبیه توپ شیطونک های رنگی و ما چقدر کوچیک تر. چقدر کوچیک بدون ریزترین تاثیری توی این دنیا. اما زندگیمون و کارامون چقدر برامون بزرگن. چقدر خودمونو جدی میگیریم. چقدر زندگیمون رو محکم میچسبیم. چقدر تنها داراییمون( زندگی منظورمه) توی این دنیا کوچیکه. 
چقد دوست داریم تنها داراییمون رو خوب و مهم نشون بدیم. همه مون همینیم همگی ...
 
پ.ن: باز عنوان برگرفته ا
بانو چقدر ساده چه گیرا نگاهتان 
می چرخد آسمان و زمین دور ماهتان
گیسویتان شبیه من و روز و حال من
می آید این چه خوب به چشم سیاهتان
سرباز دل ندارد و بی بی خجالتی ست
لطفا سفارشی بشود پیش شاهتان
دستان من به دست شما این گناه نیست
اما نترس پای دل من گناهتان
یکبار اشتباه "عزیزم" صدا زدید 
عمری ست که دلخوشم به همین اشتباهتان
 
#سید_مهدی_موسوی
محدثه من، در شب های بدون تو، خداوند می آید کنارم می نشیند و وقتی با هم به آسمان نگاه می کنیم می پرسد؛ دوست داشتی کدام ستاره باشی؟ و من می گویم: ستاره ای که کنار ستاره محدثه باشد. نگاهش را از آسمان بر می دارد و به من نگاه می کند، متوجه بغضم می شود و آنگاه من خود را در آغوشش می یابم.
هرگاه به فراتر از کره زمین از کره زمین می نگرید آسمان را آبی میبینید درحالی که آسمان آبی رنگ نیست . در حالت بی رنگ قراردارد.
 
علت این رنگ وجود اکسیژن در اطراف زمین میباشد.به علت روی هم بودن مقدار بسیاری از اتم های گاز اکسیژن آسمان آبی دیده میشود.
باد ابر را هل داد، ابر پشتک چابکی زد و  دوباره سرجایش برگشت، خورشید برق نور را همه‌جا پخش میکرد، و آسمان، آسمان به ما نگاه میکرد. ما هم به آسمان. ما، جداجدا برای خودمان فکر میکردیم. فکرها و ناله‌ها و نوشته‌ها و زمزمه‌ها، قدم‌زدن‌ها و دنبال دویدن‌ها، شک‌کردن‌ها و لرزیدن‌های همه‌مان در هر گوشه‌ای، به آسمان می‌رفت تا رشته شود. طلایی و نقره‌ای. آنگاه یک روز صبح خنک یا یک شب طولانی؟! تو یک رشته‌ی نامرئی در دستت داشتی، که شاید آن سرش در دست
باد ابر را هل داد، ابر پشتک چابکی زد و  دوباره سرجایش برگشت، خورشید برق نور را همه‌جا پخش میکرد، و آسمان، آسمان به ما نگاه میکرد. ما هم به آسمان. ما، جداجدا برای خودمان فکر میکردیم. فکرها و ناله‌ها و نوشته‌ها و زمزمه‌ها، قدم‌زدن‌ها و دنبال دویدن‌ها، شک‌کردن‌ها و لرزیدن‌های همه‌مان در هر گوشه‌ای، به آسمان می‌رفت تا رشته شود. طلایی و نقره‌ای. آنگاه یک روز صبح خنک یا یک شب طولانی؟! تو یک رشته‌ی نامرئی در دستت داشتی، که شاید آن سرش در دست
آخرین نسخه نرم افزار حسابداری آسمان روی سایت رسمی این نرم افزار قرار گرفت. در این نسخه روی فرم ثبت اقساط فروش اصلاحات و بهینه سازی انجام شده است و در یک فرم براحتی می توان لیست اقساط معوقه را مشاهده نمود و سند ثبت دریافت هر قسط را فقط با یک کلیک ثبت کرد.
 
جهت مشاهده کامل تغییرات و دانلود نسخه جدید روی لینک زیر کلیک کنید
 
لینک دانلود نسخه جدید نرم افزار حسابداری آسمان - 27 فروردین ماه
 
سماع را دیده ای ؟اعتقاد مولانا این گونه است؛یک دست را بِ سوی آسِمانِ خدا میگیری،یک دست را بِ سوی زمین،می چرخی تا ذره ای شوی در مرکز عالم کِ زمین را بِ آسمان می رساند و آسمان را بِ زمین!نمیدانم من ذره شده ام؟آسمان ام ؟زمین ام ؟سماع در من است یا من در سماع گم شده ام...؟حین التحریر:موسیقیِ منُ توُ درختِ کیمیای قربانی را چاشنیِ متنِ شب های سردِ بهمن ماهِ هزارُ سیصدُ نودُ هشت کنید تا هنوز جان دارد بهمن؛
 
نورِ ملایمِ شبنم گونه از لا بِ لای نت هایش می
گمان مکن دل شبها دو چشم تر دارم/**/شبیه شمعم و در سینه ام شرر دارم
تو می‌روی و مرا هم نمی بری آری/**/پس از تو همدم چاهم خودم خبر دارم
تنت سبک شده اما غم تو سنگین است/**/چگونه اینهمه غم را به شانه بردارم
چطور داغ تو را روی سینه بگذارم/**/مگر به وسعت هفت آسمان جگر دارم
سحر نیامده از خانه ام سفر کردی/**/تو فکر میکنی اینجا دگر سحر دارم
چقدر مثل توام من خودت تماشا کن/**/اگرچه خیبری ام دست بر کمر دارم
انکات امروز:
۱. هیچ مهم نیست کجای شهر قدم میزنی و چه ساعتی از شبانه روز....بی خانمانها و گداها هر جا در حال گدایی و خواب زیر کارتون هستند...
۲. اول یه مکان یا یه جنس یا یه برند رو خوب مشهور و پر اوازه بکنید و بعد باهاش هر چییییی میخواید کاسبی کنید برای تمام عمر....و اینه حکایت اینکه منهتن پره از مغازه های I love NY....بیش از هر چیزی دیگری منهتن مکان ذوق کردن خارجیها و غریبه ها و خرید سوغاتیست...
۳. در times squareهیچ خبری نیست...هیچ چیز جالب و چشم نوازی پشت این همه
 
چی میشه اگه زندگی یه فیلم باشه کارگردانش یه کات بده بگه بد بود از اول میگیریم ؟ 
چقدر خوب میشد 
چقدر دلم اینو میخواد 
چقدر دوست دارم برم از اول ...برم ببینم چی درست نبوده ،
قول میدم دیگه تکرار نکنم بلکه این سکانس خوب از آب دربیاد ...
 
این پسره کاوه مدنی چزو آدمهایی هست،
که تو وقتی نگاش میکنی
و حرفاشو گوش میکنی
باور میکنی که کچلی، قیافه، نژاد، ابروهای به هم چسبیده، نمیدونم هرچی هرچی، این ها نمایان گر شخصیت نیست.
چقدر این بچه دوست داشتنیه. چقدر خاکیه. چقدر باسواده. چقدر من راه دارم تا به این پسر برسم!!! خدایا! من اندازه نوک انگشتشم نیستم.
«لَخَلْقُ السَّماوَاتِ وَالاَْرْضِ أَکْبَرُ مِنْ خَلْقِ النَّاسِ وَلَکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لاَ یَعْلَمُونَ»؛ (آفرینش آسمان ها و زمین، از آفرینش انسان ها عظیم تر است، ولى بیشتر مردم نمى دانند).درست است که غالب مفسران این آیه را پاسخى به مجادله مشرکان در مورد معاد دانسته اند(1)، یعنى شما درباره بازگشت مجدد انسان اظهار تردید مى کنید، در حالى که آفرینش انسان ها بالاتر از آفرینش آسمان ها و زمین نیست؛ بلکه آفرینش آسمان ها و زمین، از آن برتر و
چقدر منتظر بودم تا چهارراه استانبول بیاد کلوپ تا ببینمش. با چه هیجانی رفتم و نسخه اصل رو خریدم چون فکر می کردم فیلم خوبی باشه اما مزخرف در مزخرف بود! آقای کیایی داری چیکار می کنی داداش؟ چقدر این بازیگرها رو تو نقش تکراری خودشون تکرار می کنی چقدر؟ آخه چقدر؟! وا بده بابا!!! 
دست بردار، این شاخه سالهاست که با درختش در آخرین زمستان خشکید و بهار با ریشه ای که نیست فراموش می کند.
زاده شدی که بعنوان قطره ای در اقیانوس باشی یا ذره ای در هستی؟ آیا آسمان شکافت و از آن برای تکانی به دنیا پایین آمدی؟ بیا همه چیز را ساده کنیم و بعد، پیچیدگی داستان را نگاه کنیم.
ادامه مطلب
به گفته مدیر انجمن نجوم آماتوری ایران در صورتی که مردم پس از غروب خورشید به سمت غرب خودشان به آسمان نگاه کنند، می‌توانند جرم ستاره‌ای بسیار درخشانی را مشاهده کنند که این جرم سیاره ناهید یا "ملکه آسمان" خواهند بود.
عتیقی افزود: با توجه به اینکه ماه در ساعت ۲۳ و ۳۰ دقیقه شبانگاه سه‌شنبه ۱۹ فروردین ۱۳۹۹ به نزدیکترین فاصله با زمین می‌رسد و ۳۵۶ هزار و ۹۰۷ کیلومتر با زمین فاصله خواهد داشت، ماه کاملی که شبانگاه این تاریخ مشاهده می‌شود، یک "ابر ما
دو روز پیش هشت صدمین روزِ آسمانم بود. آسمانی که در گوشه گوشه‌یِ وجودش خاطراتم ریشه کرده است. آسمانی که شده است تکه‌ای  از وجودم. آسمانی که همیشه رنگش آبی فیروزه‌ایست. آسمانی که خیالش در عالمم پهن شده است.
آسمان من همیشه جایِ قدم‌هایِ رفقایی چون شماست. هیچ وقت به پاک کردن یا رها کردنش فکر هم نکرده‌ام ؛ تهِ تهش من می‌مانم و خیالِ آبیِ آسمانم.
اما حالا که مناسبت جور است ، دوست دارم کمی بیشتر بدانم که:
نگارندۀ آسمان را چه جور شخصیتی می‌بینید؟
«
آب زنید راه را هین که نگار می‌رسد
مژده دهید باغ را بوی بهار می‌رسد
 
راه دهید یار را آن مه ده چهار را
کز رخ نوربخش او نور نثار می‌رسد
 
چاک شدست آسمان غلغله ایست در جهان
عنبر و مشک می‌دمد سنجق یار می‌رسد
 
رونق باغ می‌رسد چشم و چراغ می‌رسد
غم به کناره می‌رود مه به کنار می‌رسد
 
تیر روانه می‌رود سوی نشانه می‌رود
ما چه نشسته‌ایم پس شه ز شکار می‌رسد
 
باغ سلام می‌کند سرو قیام می‌کند
سبزه پیاده می‌رود غنچه سوار می‌رسد
 
خلوتیان آسمان تا چه
هنوز فرق دوغ آبعلی با سایر دوغ ها را نمی دانستم که مرا به کافه ای شیک دعوت کردی.
پیشخدمت که آمد مبهم ترین سوال زندگی ام را پرسید.
ترک
فرانسه
اسپرسو؟
اسپرسو!! که من به اشتباه اسم تو شنیدم.
چقدر به چشمهای من که از تعجب گرد شده بود خندیدی و چقدر تکرار کردی اسپرسو ، اسم تو...
اسپرسو را بدون شکر خوردم و تو زیر زیرکی نگاه می کردی تا طعمش کامم را تلخ کند. 
گفتی شکر بریز نمی تونی بخوری.
گفنم شکر ریختن کار شماست بانو. ومن با شیرینی نگاهت اسپرسو را سر کشیدم. ح
تنها تویی در آسمان قلبم، که مثل ستاره میدرخشی در شبهای تیره و تارمکه هر سحرگاه مثل خورشید طلوع میکنی در دل قلب عاشقم. با طلوع تو ای خورشید من ، غمی دیگر در دلم نیستاحساس آرامش میکنم وقتی که تو نورانی کرده ای سرزمین قلبم را، تنها تویی در آسمان قلبمکه مثل پرنده ای پرواز میکنی در قلبم، اوج میگیری در آسمان آبی احساسم و مرا به بالاترین نقطه ی عشق میرسانیتنها تویی در آسمان قلبم، تویی که مثل باران میباری بر کویر تشنه ی قلب عاشقم وعاشقتر میکنی مرا با
به نظر من این خود ما هستیم که زندگی را سخت میگیریم
زندگی سخت نیست
خود ما آدم ها هستیم که قناری ها را در قفس می اندازیم بعد از زندانی بودنشان شعر میسراییم
خود ما آدم ها هستیم که خیلی زود میخواهیم به عشق برسیم اما چیزی که نصیبمان میشود تنفر از کسی هست که یک روزی میگفتیم
اگر بگوید "آری" دیگر هیچ چیزی از خدا نمیخواهم
این خود ما آدم ها هستیم که زندگی را سخت کردیم
باران همیشه یک جور میبارد
اما تو یک روز کفش هایت کثیف میشود
یک روز روحت تازه میشود
آری تق
 
هو الحی
.
#قسمت_اخر
#قسمت_سی_و_پنجم
.
این که اینجاست الان رفیق شهیدمه 
محمد حسین
اسمم واسه اون شد محمد حسین
 
حرفاش که تموم شد صورتش پر اشک بود
چقدر خدایی شده بود
چقدر بزرگ شده بود
چقدر نورانی شده بود
 
گونه اش رو بوسیدم لبخند نشست رو لبش
سرم رو گذاشتم روی سینه اش 
با دو دست من رو تو آغوش کشید و سرم رو بوسید
- خانومم هیچ وقت رهام نکن بدون تو من می میرم
 
این جمله اش شیرین ترین جمله ی زندگیم بود
 
#راحیل
#رنگ_های_آسمان
#رمان #دانشجویی #ایرانی
فکر می کردم بعد از آمدن "تو" ای افتخار من ! دیگر هرگز اینجا نخواهم نوشت. چون دیگر تا عمق غم فرونخواهم رفت که از آن چیزی صید کنم. چیزی که به درد دنیا بخورد.
اما اشتباه می کردم . من هرگز از درد تهی نخواهم شد . همین قلب بیزار از تهی بودن است که مارا در این جهنم نگاه داشته است .
اری من اینجا از هزاران کبوتری که در سرم پرواز می کند می نویسم . از آنچه می خواهم باشم و از آنچه که باید باشم و میدانم که تو ای روح بلند سپید ، یاری ام خواهی کرد .
شاید حالا برایم خنده
صبح بعد بحث کوتاهم با بابا با توپ پر رفتم پیش مشاورم و داستان رو تعریف کردم و هر آن منتظر بودم حق رو بهم بده و بگه: "آخی...چقدر تو طفلکی هستی. چقدر مورد ظلم واقع می‌شی". ولی زهی خیال باطل! بعد از یک کم صحبت آخرش حرفای منو با لحن من تکرار کرد و چقدر خجالت کشیدم.مثل یه بچه 5 ساله که عروسکشو ازش گرفتن و داره گریه می‌کنه.
اگر به تازگی به دنبال زیباتر و خاص تر کردن محل کار و زندگی تان هستید، پس با آسمان مجازی روبرو شده اید. آسمان مجازی یکی از مواردی است که به تازگی برای زیبایی بیشتر خانه و محل کار از آن استفاده می شود و فواید فراوانی برای محیط و ایجاد آرامش در آن را دارد. امروز می خواهیم به توضیح آسمان مجازی چیست و اینکه چه کاربرد هایی در بخش های مختلف خانه دارد را بررسی کنیم.
آسمان مجازی چیست ؟
 
آسمان مجازی چیست: آسمان مجازی یک نوع سقف کاذب است که با توجه به طرح ه
سر بر روی دست هایش می‌گذارد.آهی می‌کشد و ذهنش شروع میکند به  پرسیدن سوال های همیشگی.
چه شد که اینگونه شد؟
دلیلش چه بود؟
چرا؟
و همچون همیشه برای هزاران سوالِ ذهنش جوابی ندارد‌‌ جز آه کشیدن دوباره‌.
به گذشته که فکر میکند متوجه میشود چه نامردانه بهترین لحظات زندگی‌اش تلخ تمام شده‌اند و این تلخی همچنان تمام نمی‌شود.
به توقع هایی که اطرافیانش از او دارند پوزخندی میزند و زیر لب زمزمه می‌کند
+با این وضعیت هیچی پیش نمیره. من هیچ کاری نمی‌تونم ب
بارها اینو شنیدیم و یا گفتیم که : خدا بزرگه
خب خدا چقدر بزرگه؟؟؟
حتما میخای بگی بزرگتر از هر چیزی
چرا؟؟؟  چون میگیم " الله اکبر"
خب خدا خیلی مهربونه
اون خیلی یعنی چقدر؟؟؟
به همین دلیل که ما عقل محدودی داریم و درک نمیکنیم
اون خیلی بزرگ یعنی چقدر
اون خیلی مهربون یعنی چقدر
اینکه خدا فرمود قسم به عزت و جلالم
اون جلال و عظمت یعنی چقدر....
برای همینه که تو نماز و اذکار میگیم :  " سبحان الله"
یعنی خداوند چیزی فارغ و به دور از تصورات ما است
چقدر دلم می‌خواد یکی بود می‌تونستم باهاش درد و دل می‌کردم
چقدر دلم می‌خواد میشد برم بغل مامانم و چند دقیقه‌ای آروم میشدم
چقدر دلم می‌خواد راحت تصمیم‌م رو بگیرم بدون عذاب وجدان بدون حس تنها گذاشتن تو اوضاع نسبتا نامناسب
چقدر دلم می‌خواد می‌تونستم واسه چند ماه هم که شده واسه خودم زندگی کنم بدون دغدغه‌ی بقیه رو داشتن...

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها